زندگینامه امین تارخ
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۷۸۵۶۰
امین تارخ (زادهٔ ۲۰ مرداد ۱۳۳۲وفات 2 مهر 1401) بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون ایران و مدرس بازیگری است. اولین فیلمی که او در آن ایفای نقش کرد مرگ یزدگرد در بود. او همچنین در نقشهای مشهوری مانند نقش ابن سینا در سریال بوعلی سینا بازی کردهاست.وی در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۱ به علت سکته قلبی و بستری در بیمارستان درگذشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش برنا؛ امین تارخ ۲۰ مرداد ۱۳۳۲ در محلهٔ «سردوزک» شیراز متولد شد. پدرش در شش سالگی از شیراز به سیستان و بلوچستان منتقل شد. پس از سه سال مجدداً به همراه خانواده به شیراز بازگشت و به تحصیلات خود ادامه داد. در سال ۱۳۵۱ به دانشگاه تهران راه یافت و در سال ۱۳۵۶ از دانشکدهٔ هنرهای نمایشی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. او تحصیلات تکمیلی خود را در سال ۱۳۶۳ با کسب مدرک فوق لیسانس در رشتهٔ مدیریت فرهنگی به پایان برد.
امین تارخ بازیگری صاحب سبک است و به عنوان هنرپیشه آزاد به فعالیت میپردازد. او نقشهای مختلف و مهمی را در فیلمها، سریالهای تلویزیونی و تئاتر ایفا کردهاست. وی هم به عنوان هنرپیشه و هم به عنوان عضو هیئت داوری در جشنوارههای ملی مختلف و همینطور به عنوان عضو هیئت مدیره خانه سینما حضوری فعال داشتهاست. او همچنین به عنوان میهمان به جشنوارههای مسکو، ژاپن و آلمان دعوت شدهاست.
او در سال ۱۳۷۳ نخستین مدرسهٔ بازیگری را به نام کارگاه آزاد بازیگری در تهران تأسیس کرد که یکی از مؤسسات آموزش بازیگری سینما در ایران محسوب میشود. تعدادی از فارغالتحصیلان کارگاه آزاد بازیگری تا سال ۱۳۸۷، جوایز هنرپیشهٔ برتر در رویدادهای مختلف را به خود اختصاص دادهاند. دانشآموختگانی مانند: حبیب رضایی، مهتاب کرامتی، ترانه علیدوستی، شهاب کسرایی، پوریا پورسرخ، مریم بوبانی، بیتا بادران، غزل صارمی، مجید مشیری، رامین راستاد، مهدی امینیخواه، شبنم مقدمی، شهرام قائدی، بیتا سحرخیز، شهناز شهبازی، مینا احمدوند، پاشا رستمی، فرانک حیدریان و مجید واشقانی از این مؤسسه وارد عرصه بازیگری شدهاند.
این مؤسسه در سال ۱۳۷۹ اقدام به برقراری ارتباط با سایر مدارس بینالمللی آموزش بازیگری کرد و امین تارخ به مرکز فیلیندرز درامای استرالیای جنوبی دعوت شد. او دو سال نیز به عنوان مدرس در این دانشگاه تدریس کردهاست.
تارخ از سال ۱۳۷۶ به عنوان یکی از چهرههای برتر احیای تئاتر ایران شناخته شد. او در هجدهمین جشنوارهٔ تئاتر و فیلم فجر هم به عنوان یکی از اعضای هیئت داوران و هم به عنوان یکی از کارگردانهای هنری حضور یافت.امین تارخ در سال ۱۳۷۸ موفق به دریافت لوح افتخار «هنرمند ملی» شد.
آیا این خبر مفید بود؟ 0 0نتیجه بر اساس 0 رای موافق و 0 رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: امین تارخ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۷۸۵۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوسروده حجتالاسلام انصارینژاد در استقبال از غزل رهبر
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، نوسروده حجت الاسلام محمد حسین انصاری نژاد در استقبال از غزل رهبر حکیم و ادیب انقلاب، منتشر شد.
فرصت زیتونی خدا
مطلع غزل امین شعر انقلاب این است:
دِلا! ز معرکهی محنت و بلا مگریز
چو گِردباد به هم پیچ و، چون صبا مگریز..
چه گفت آینه بر خیز و از بلا مگریز
به جز به حضرتِ روحی له الفدا مگریز
به روزِ واقعه شرطِ ولا بلانوشیست
به شامِ حادثه برخیز از بلا مگریز
از آن درخت تو انی انااللهی بشنو
به حُکمِ لاتَخَف از بیمِ اژدها مگریز
بزن به گُردهی دریا عصای معجزه را
هزار نیل بر آشوب با عصا مگریز
اگربه هم بخورَد نظمِ آسمان مهراس
به وقتِ چرخشِ منظومهی هدا مگریز
به شرحِ سلسلهی موجها کسی میگفت
که از خدای به دامانِ ناخدا مگریز
در استجابت گیسوی لیله الاسراست
امامِ آینهها دست بر دعا، مگریز
بر این کرانه، شبیخونِ خشم زیتونهاست
از این کرانهی زیتونی خدا مگریز
به رودِ باختری آن سوارِ موعود است
از آن کرانه صدا میزند تو را، مگریز
تمامِ معرکه گُلچرخ ذوالفقار علیست
تمام معرکه توفان لافتیٰ، مگریر
به هر کران هیجان ستارگان بنگر
ستاره سوختگان را بزن صدا، مگریز
به خون غزه که شرب الیهود شد سوگند
در آ به قلعهی خیبر از آن غزا مگریز
به پیشِ تیغِ علی مرحب آمدهست دو نیم
به پشتِ معرکه هنگام مرحبا مگریز
بگو به خصم در این آسیا بگردانی
تورا که گفت در این دور آسیا مگریز
بگو به مدعی انکارِ آفتاب چرا
در این تجلی و الشمس و الضحیٰ مگریز
جراحتیست اگر قبلهی نخستین را
اجابتیست در آن قبة الصّفا مگریز
چه گفت آینه «فّرو إلی الامام» تو را
چه گفت آینه الا به سوی ما مگریز
اگر تمامِ زمین غرقِ شمر و حرمله شد
در اقتدا به شهیدانِ کربلا مگریز
صدای کیست به لبیک یا امین الله
قسم به شورِ امینانِ کبریا مگریز
بیا به ساحتِ دارالشفای چشمِ امین
دلِ شکستهام از نسخهی شفا مگریز.
انتهای پیام/